سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چینش ثانیه ها
 

دارم میرم از اینجا انگاری مجبور میشم

نمیدونی چطور دارم از اینجا دور میشم

نمی بینم تو رو پس ای خدایا بال من کو؟

یه حسی میگه که دارم از این غم کور میشم

تب عشق تو و این موج سرد بی خیالی

مثل یک برکه ی آبی که دارم شور میشم

بزن بازم بزن ای روزگار تلخ و بی روح

دارم از سخت بودن خسته و بلور میشم

دیگه جونی ندارم قلب من بی تو چه سرده

مثل آفتاب پشت کوه هی بی نور میشم

منم رفتم ولی دنیا بدونم، هم قشنگه

حلالم کن که بی تو، توی خاک گور میشم

خداحافظ تموم شعرهای سرد و گرمم

یه روز من هم توی قافیه ها مرور میشم...

 


[ چهارشنبه 93/10/3 ] [ 9:19 عصر ] [ اکبر احمدی ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

امکانات وب